دوشنبه 09 مرداد 1396 , 11:000 نظر
0+
0-
کد خبر: 136
| |

ضرورت ارتقای سرمایه اجتماعی

ضرورت ارتقای سرمایه اجتماعی

نکته مهم دیگر نگاه دینی به این مساله است، گرچه حکومت دینی ضروری‌ترین مقدمه و مهم‌ترین ابزار برقراری عدالت اجتماعی است، اما برای تحقق عدالت مورد نظر قرآن، حاکم باید دارای ویژگی‌هایی باشد تا شایستگی لازم را برای رساندن جامعه به این هدف داشته باشد.

از آنجایی که سرمایه اجتماعی در هر جامعه‌ای متناسب با مقتضیات آن جامعه همچون هویت ملی، پیشینه تاریخی و باورهای دینی شکل می گیرد و در جامعه ای همچون ایران نمی توان انتظار همراهی مردم با حاکمان را بدون در نظر گرفتن عواملی چون عدالت -که دارای ظرفیت های دینی و تاریخی ایرانیان است- داشت و هرچقدر نظام سیاسی بر سبیل عدالت باشد، زمینه افزایش سرمایه اجتماعی در آن بیشتر فراهم خواهد شد و هرگونه کوتاهی در این امر منجر به کاهش این سرمایه خواهد شد.

باید توجه داشت ترویج هرگونه تبعیض که حاکمان میان شهروندان روا می‌دارند، موجب شکاف میان جامعه و حکومت و حتی میان افراد می شود و در دراز‌مدت پتانسیل قشر مورد تبعیض شکاف‌های اجتماعی را ایجاد می کند و موانع جدی در مسیر عدالت و پیشرفت کشور ایجاد خواهد کرد. اگر جامعه ای بخواهد با هم‌افزایی اجتماعی زمینه پیشرفت را فراهم کند می‌بایست در جهت نزدیکی و همسویی منافع طبقه حاکم و عموم مردم گام‌های اساسی و عملی بردارد و حکومتی که برخاسته از ارز‌ش‌هاست و در هدف‌گذاری‌هایش نیز مدعی پیشبرد همین ارزش‌هاست می بایست از ظرفیت‌ها و امکانات در اختیار بهره برده و دیدگاه‌های خود را تبدیل به شکل‌های عملیاتی کرده و در سطوح مختلف اجتماعی به پیش ببرد و بر اساس همین تعریف، در صورتی که پایبندی حکومت‌ها به ارزش‌های مورد قبول اجتماعی کاهش یابد، به طور طبیعی این مناسبت‌های ارزشی در جامعه و نیز تحولات ارزشی کاهش پیدا کرده و جامعه را نسبت به اصل ارزش‌ها دچار تردید می‌کند؛ بنابراین مشروعیت آن ارزش‌ها به لحاظ کارآمدی و به شکل اجرایی اُفت پیدا می‌کند.

در جامعه ما عواملی چون نحوه پرداخت وام به مردم و تفاوت آن با نحوه مواجهه همین سیستم اداری با برخی نورچشمی‌ها محل سوال جدی است. به طوریکه مردم برای دریافت کوچک‌ترین مبلغی در مضیقه هستند اما برخی نورچشمی ها و متصلان به قدرت و رانت دولتی با کمترین و سست ترین وثیقه ها وام های میلیاردی می گیرند یا در موردی دیگر یک جوان عادی باید برای دفاع از مملکت و حفظ امنیت در دورترین نقاط کشور خدمت کند و برخی آقازاده‌ها و نظرکرده‌ها در شرایطی دیگر به سر می برند و بدون حضور در آزمون‌های جدی، بعضا در جایگاه های مدیریتی نیز قرار می گیرند.

دیدن این جنس از تفاوت‌ها باعث می‌شود جوان از خود بپرسد چرا در سال‌های اخیر خبری مبنی بر خدمت سربازی فرزند یک مسئول در نقطه صفر مرزی را نشنیده؟! یا در موردی دیگر که آسیبی جدی به سرمایه اجتماعی وارد کرد می‌توان به پرداخت حقوق‌های نجومی به مدیران دولتی اشاره کرد که عدم برخورد با متخلفان آن هنوز هم برای جامعه مبهم و سوال‌برانگیز است. یا در همین مورد آخر پر کردن استخر با آب شرب برای برخی آقایان در حالی است که جامعه را به صرفه‌جویی در مصرف آب تشویق می‌کنیم و یقینا این مساله نیز از مصادیق عدم توجه به سرمایه اجتماعی است.

نکته مهم دیگر نگاه دینی به این مساله است، گرچه حکومت دینی ضروری‌ترین مقدمه و مهم‌ترین ابزار برقراری عدالت اجتماعی است، اما برای تحقق عدالت مورد نظر قرآن، حاکم باید دارای ویژگی‌هایی باشد تا شایستگی لازم را برای رساندن جامعه به این هدف داشته باشد. ضرورت این ویژگی‌ها اختصاص به شخص حاکم ندارد، بلکه هر مسئولی در پیکره دولت اسلامی باید به تناسب مسئولیت و وظیفه‏اش از این خصلت‌ها برخوردار باشد و علی‌القاعده کسانی می‏توانند در جهت تحقق عدالت قدم بردارند که آن را نیکو بدانند و به لزوم تحقق آن در جامعه ایمان داشته باشد. کسانی که چنین اعتقادی به احکام اسلام ندارند، حضورشان در نظام اسلامی و انگیزه‌شان از پذیرش مسئولیت یا رسیدن به ریاست است یا رفاه مادی و انتظار تحقق عدالت از آنها نمی‏توان داشت.

اما جالب تر آنکه در برخی موارد جامعه شاهد یک دوگانگی از سوی همین افراد است به طوریکه در سخن مردم را به چیزی دعوت می کنند که خود به آن پایبند نیستند که مصداق این آیه شریفه هستند که خداوند با طرح این سوال که چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی‌کنید؟ (یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لـا تَفعَلُونَ - سوره صف آیه 2) این نوع منش را تقبیح می‌کند و باید به برخی مسئولان گفت: لِمَ تَقُولُون ما تَفعَلُونَ؟

دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد