جمعه 25 آذر 1401 , 19:100 نظر
0+
0-
کد خبر: 1096
| |

الگوی اکثریتی با حذف بازندگان انتخابات منجر به رادیکالیسم سیاسی می‌شود

کمی پیش‌تر نظام‌های انتخاباتی را بررسی کردیم. الگوهای مختلفی که برای برگزاری انتخابات پارلمانی به کار بسته می‌شود و تأثیراتی را که برای جامعه‌مان به جا می‌گذارد از مدل اکثریتی گرفته تا تناسبی و ترکیبی زیر ذره‌بین بردیم.

حالا در چند هفته اخیر کمیسیون شوراهای مجلس یازدهم در مصوبه‌ای تعیین کرده تا انتخابات در پنج حوزه انتخابیه بزرگ شامل تهران، مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان به‌صورت تناسبی برگزار شود و بقیه حوزه‌های انتخابیه به‌صورت فعلی یعنی اکثریتی باقی بماند. طبق این مصوبه که تا آخرین دقایق تنظیم این گزارش در انتظار صحن است، فهرست‌های انتخاباتی به جای نامزدهای انتخاباتی در پنج شهر ذکر شده، با یکدیگر رقابت می‌کنند و هر فهرست به فراخورِ درصد آرایی که کسب کرده، صاحب کرسی می‌شود. برای مثال در شهر تهران اگر لیستی 60 درصد آرا را کسب کرده باشد، صاحب 60 درصد کرسی‌ها یعنی حدود 18 صندلی می‌شود و از فهرست 30 نفره آن گروه، 18 منتخب که بیشترین آرا را داشته باشند، راهی بهارستان می‌شوند. دیگرِ کرسی‌های یک شهر نیز به سایر فهرست‌ها تعلق می‌گیرد تا بدین ترتیب شاهد عدالت سیاسی و انتخاباتی و حضور گروه‌های متنوع سیاسی در مجلس باشیم. اهمیت این طرح به کاربست الگوی تناسبی برای حوزه‌های بزرگ و حفظ الگوی اکثریتی برای حوزه‌های نسبتاً کوچک‌تر است. تا با ترکیب دو الگوی اکثریتی و تناسبی، نقاط مثبت هر دو الگو در نظام انتخاباتی کشور جاری شود. درباره این ایده مجلس یازدهم برای اصلاح قانون انتخابات علی خضریــــــــــان، نماینده تهران در مجلس یازدهم به سوالاتی در این ضمینه پاسخ داده است:

باتوجه به اینکه در نیمه پایانی مجلس یازدهم هستیم، این دوره از مجلس برای رفع مشکلات نظام انتخاباتی کشور چه طرح‌هایی دارد؟
برای بررسی ایرادات نظام انتخاباتی باید ببینیم چه مقدار از این اِشکلات تقنینی است و چه میزان از آن اجرایی. لازمه اصلاح قانون انتخابات، آسیب‌شناسی دقیق انتخابات است. چراکه ممکن است هر یک از ما درگیر مصادیقی شویم که از نزدیک شاهد آن بودیم. برای مثال آسیب شناسی یک نماینده مجلس از حوزه انتخابیه تهران با آسیب‌شناسی یک نماینده دیگر از حوزه انتخابیه کوچک متفاوت است. ضمن اینکه ما در طول این چهار دهه قوانین انتخاباتی خود را کم تغییر ندادیم.

انتخابات بر پایه الگوی اکثریتی دسته‌جمعی که در حال حاضر در کلانشهرها اجرا می‌شود، آسیب‌هایی به جا می‌گذارد. شما به‌عنوان یکی از برگزیدگان انتخابات مجلس از یک حوزه انتخابیه بزرگ این آسیب‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خارج کردن انتخابات از فضای اکثریتی بویژه در حوزه‌های انتخابیه بزرگ و استفاده از ظرفیت الگوی تناسبی چند حُسن دارد. از جمله اینکه انتخابات از حالت دوقطبی خارج می‌شود و گروه‌های مختلف فکری- سیاسی می‌توانند به اندازه اقبالی که دارند، کرسی مجلس به دست آورند.استانی شدن انتخابات نیز می‌تواند انگیزه‌ نمایندگان را به سمت ملی شدن سوق دهد اما در کنار این ویژگی‌های مثبت باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که یک نماینده مجلس تنها راه ارتباطی مردم آن منطقه با حاکمیت است؛ بویژه در مناطق دورافتاده و در زمان دولت‌های خسته‌ای مثل دولت قبل. این موضوع منهای وضعیت دولت فعلی است. دولت آقای رئیسی در اقدامی درست در طول بیش از یک سال، حضوری میدانی در سطح کشور داشته است.
چون نماینده در یک حوزه کوچک رأی خود را از آن مناطق کسب می‌کند، در میان مردم حضور دارد. در حال حاضر نیز طبق روالی که وجود دارد نمایندگان ماهی یک هفته را در حوزه انتخابیه خود می‌گذرانند. در چنین وضعیتی اگر انتخابات را به سمت استانی شدن ببریم، حوزه انتخابیه آن نماینده بزرگ و استانی می‌شود و دیگر ضرورتی نمی‌بیند که الزاماً در میان مردم شهرهای کوچک حضور داشته باشد.این آسیب را در جایی مانند تهران که یک حوزه‌ انتخابیه بزرگ است درک می‌کنیم. گستردگی حوزه‌ انتخابیه باعث می‌شود مردم حضور نماینده را حس نکنند و نتوانند با او ارتباط داشته باشند. حتی اگر نماینده سعی کند در اجتماعات مردمی حضور داشته باشد.

پس شما موافق کوچک شدن حوزه انتخابیه برای ارتباط بیشتر مردم با نماینده هستید؟ یعنی تبدیل کل حوزه‌های انتخابیه کشور به حوزه‌های تک نماینده؟

موافق این هستم که باید در به کارگیری الگوی تناسبی و اکثریتی به یک فرمول بومی برسیم. به طوری که نماینده بتواند در استان، یک بخشی از آرا را کسب کند. در این صورت یک جایگاه ملی و استانی نیز پیدا می‌کند. اما از طرفی بخشی از آرای آن نماینده مختصِ یکی از شهرستان‌های آن استان باشد. یعنی نماینده از سطح شهرستان بیاید اما در سطح استان نیز خود را در معرض آرای مردم قرار دهد. به این صورت که حداقل 50 درصد آرای خود را از شهرستان مبدأ بگیرد. در این حالت حتی اگر در سطح استان آرای آن فرد بیشتر از رقبایش باشد اما در شهرستان میزان رأی او به 50 درصد نرسد، از ورود به مجلس بازمی‌ماند و کسی وارد مجلس می‌شود که از شهرستان مبدأ خود آرای قابل توجهی را کسب کرده باشد. با چنین سازکاری تلاش می‌شود نماینده همچنان به آرای شهرستان خود وفادار بماند.
با ذکر مثالی این موضوع بیشتر روشن می‌‌شود. در حال حاضر شهر تهران 30 نماینده دارد. اگر انتخابات استانی شود، نمایندگان استان تهران 35 نفر خواهند بود و اگر از بین این تعداد نماینده، هیچ یک خود را مدیون آرای ورامین ندانند، بیشتر در شهر تهران حضور خواهند داشت و مردم آن شهرستان همان یک نماینده را هم از دست خواهند داد. بر همین اساس است که می‌گوییم یک نماینده استانی باید بخشی از آرای خود را حتماً از شهرستان کسب کند.

آنچه تا اینجا مطرح کردید، مربوط به استانی- شهرستانی شدن انتخابات است. درباره فرمول انتخابات و اکثریتی یا تناسبی بودن آن نظرتان چیست؟

موافق الگوی تناسبی هستم. چون الگوی اکثریتی به دوقطبی سیاسی می‌انجامد. با وجود الگوی تناسبی، یک فهرست از نامزدهای انتخاباتی با کسب 20 درصد از آرای مردم، بخشی (20 درصد کرسی‌ها) از مجموع کرسی‌های نمایندگی آن حوزه را به دست می‌آورد.
نظام انتخاباتی ما نباید به گونه‌ای باشد که بخشی از مردم ما احساس کنند در مجلس نماینده‌ای ندارند. الگوی تناسبی کمک می‌کند تا همه‌ مردم در مجلس شورای اسلامی نماینده داشته باشند. این موضوع را هم با یک مثال بهتر می‌توان توضیح داد. در حال حاضر حوزه انتخابیه تهران خالی از اصلاح‌طلبان نشده اما نماینده‌ای در بین 30 نفر اول که از تهران راهی مجلس شدند، ندارند. یا در مجلس دوره دهم حوزه انتخابیه تهران خالی از جریان اصولگرایی نبود اما آنان نیز در مجلس آن دوره نماینده‌ای نداشتند. برخی از گروه‌های سیاسی با نداشتن نماینده در حاکمیت ممکن است علاوه بر سرخوردگی، رادیکال نیز بشوند. الگوی اکثریتی با این ویژگی به رادیکالیسم کمک می‌کند. ما انتخابات برگزار می‌کنیم که جریان‌های مختلف سیاسی را همگرا کنیم اما با این وضعیت صرفاً شاهد شکاف میان آنها هستیم.
اگر انتخابات مجلس دهم بر مبنای فرمول تناسبی برگزار می‌شد لیست بازنده به علت داشتن 40 درصد آرا باید 40 درصد کرسی‌ها را نیز به دست می‌آورد و در کنار لیست پیروز که 60 درصد کرسی‌ها را به دست آورده بود، وارد مجلس می‌شد. اگرچه در میان 30 نفر اول نبود. در انتخابات این دوره نیز اگر الگوی تناسبی وجود داشت، حدوداً 70 درصد کرسی‌های حوزه انتخابیه تهران را باید لیستی که درصد آرای بالایی داشت، به دست می‌آورد و حدود 30 درصد دیگر کرسی‌ها نیز به لیست دیگر می‌رسید. ضمن اینکه در دوره‌ اخیر انتخابات مجلس در شهر تهران فقط شاهد حضور دو فهرست نبودیم، بلکه چند فهرست از نامزدها وجود داشت. چنین الگویی کمک می‌کند تا هیچ گروهی از مردم نسبت به انتخابات مجلس احساس باخت نکنند. در نتیجه کشور هیچ‌گاه به سمت صفر و یک حرکت نمی‌کند.

دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد