چهارشنبه 26 خرداد 1389 , 10:000 نظر
0+
0-
کد خبر: 108
| |

چه کسی ایران در معرض فتنه را حفظ کرد؟

چه کسی ایران در معرض فتنه را حفظ کرد؟

محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می‏ شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.

در سال‌های اخیر، تحت تأثیر تحولات مهمی که به ویژه در حوزه شوروی سابق به وقوع پیوسته است تعاریف و تعابیر جدیدی وارد ادبیات سیاسی مدرن شده که انقلاب مخملی یا رنگی از جمله مهم‌ترین آنها است؛ به نحوی که بخش عمده تحولات سیاسی سال‌های اخیر در حوزه شوروی سابق و از جمله در آسیای مرکزی و قفقاز می‌بایست در چارچوب همین مفاهیم و آثار و پی‌آمدهای آن مورد توجه و بررسی قرار گیرد. در واقع تبیین دقیق مسایل این مناطق بدون توجه به تأثیر پدیده انقلاب‌های مخملی اساساً امکان‌پذیر نیست.

انقلاب‌های رنگی، بستری را برای دگرگونی در ساخت سیاسی جوامع فراهم می‌سازند و به تغییر وضع موجود منجر می‌شوند و در حقیقت ابزاری برای تحول بنیادین سیاسی محسوب می‌شوند.

طی گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از ناکامی در جنگ سخت علیه نظام جمهوری اسلامی، دشمنان انقلاب اسلامی همواره تلاش کرده‌اند تا با استفاده از این نوع انقلاب‌ها به اهداف‌شان در نظام جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کنند که در آخرین این حربه ها، انتخابات دهم ریاست جمهوری زمینه فعالیت جریان ضد انقلاب را فراهم کرد.

البته انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث بعد از آن را باید یکی از پیچیده ترین شرایط سه دهه گذشته انقلاب اسلامی دانست که به واسطه آن خیلی از ظرفیت ها و واقعیت های جمهوری اسلامی محک خورد و مورد آزمون قرار گرفت و در این بین نوع مواجهه و مدیریت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بیش از سایر متغیر ها و مؤلفه ها، ارزش بررسی و واکاوی دارد. چرا که از یک سو انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بی پرده و شفاف از ویژگی ها و ظرفیت های علمی، راهبردی و مدیریتی ایشان را خصوصاً برای نسل جوان که در اثر کم کاری های علاقه مندان و حجاب های ناگزیر موقعیت رسمی رهبری، مکتوم مانده بود، آشکار ساخت و از طرفی ظرفیت، کارآمدی و قدرت روزآمدی اندیشه ولایت فقیه در مواجهه با چالش های پیچیده و چند وجهی را در یک تجربه عملی و عینی نشان داد که خود بهترین پاسخ به پرسش ها و چالش های نظری در این باره محسوب می شود چرا که تاریخ گواهی می دهد، ملتی که یک رهبر همیشه آماده داشته، توانسته است کشورش را از بحران‌ها نجات دهد.

امروز به اعتراف دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی با دارا بودن اصل ولایت فقیه به عنوان رکن اساسی نظام،  کشور توانسته است که بحران های گوناگونی را به سلامت گذر کند.

«جوزف نای»، یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان علوم سیاسی که نام او با مفهوم «قدرت نرم» عجین شده، «قدرت نرم» را توانایی دست‌یابی به چیزی که از طریق ایجاد جذابیت و نه تهدید و اجبار است می داند. و در تعریف آن می گوید: «سه طریق برای دست‌یابی به چیزی که خواهان آن هستید وجود دارد: تهدید، پرداخت هزینه و یا ایجاد جذابیت، راه سوم یعنی ایجاد جذابیت همان قدرت نرم است».

یکی از موضوعات پیش روی قدرت نرم آن است که حکومت ها قادر به کنترل کامل این ابزار نیستند. جذابیت‌های هر کشور از سه چیز ناشی می‌شود: فرهنگ آن کشور که می‌تواند برای دیگران جذاب باشد، ارزش هایی که آن کشور ترویج می‌دهد و در نهایت سیاست‌هایی که حکومت دنبال می‌کند.

بررسی وقایع و رخدادهای پس از انتخابات 22 خرداد تا 22 بهمن سال 1388 نشان می دهد که رهبر معظم انقلاب چگونه مدیریتی از نوع قدرت نرم را در پیش گرفتند و یکبار دیگر باعث اعتراف همگان گردید که اصل ولایت فقیه چگونه نظام را در مقابل تهدیدها و آسیب ها مصون نگه داشت.

تحلیل حوادث بعد از انتخابات و تبیین فتنه عمیق از سوی رهبر انقلاب، در شرایطی که حوادث بعد از انتخابات کمتر قابل پیش بینی بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نیز آمادگی‏های تحلیلی و عملی برای برخورد با آن وجود نداشت، نقش مهمی در مواجهه و نیز نوع مواجهه با مسایل بعد از انتخابات داشت چرا که سابقه و مواضع پیشین جریان فتنه و جایگاه کنونی برخی از آنها در حاکمیت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زیر سایه سابقه و جایگاه آنها در ابهام فرو رفته بود و از طرف دیگر برخی حواشی منفی و نقاط ضعف طرف پیروز در قبل از انتخابات مانند(ماجرای مرحوم کردان، مشایی، رحیمی) و نیز برخی گفتارها و رفتارهای آقای احمدی‏نژاد در مناظره‏ها که با مظلوم‏نمایی رقبا همراه شد و به نوعی در جامعه بویژه نخبگان تلقی منفی بوجود آورد موجب شد حق در سایه این مسایل، با ابهام و تردید روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را برای دفاع از واقعیت ها (سلامت انتخابات) در عمل دو دل و با تردید مواجه نماید.

این افراد به دلیل آن که حمایت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت های زده شده به نظام را به نوعی تایید طرف پیروز انتخابات و ریختن آب به آسیاب مخالف خود تلقی می کرند، علی رغم دانستن واقعیت ها در بهترین حالت سکوت و برخی به تردیدها دامن زدند.

این مسایل از یک سو و در سویی دیگر حوادثی مانند وقایع کوی دانشگاه، کهریزک و برخوردهای ناگزیر نیروهای انتظامی نیز به فتنه‏گون‏تر شدن مسایل کمک ‏کرد و بسترهای روانی و تبلیغاتی فراوانی بوجود آورد که در سایه آنها مسایل اصلی که حضور 40 میلیونی مردم و نیز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشیه قرار گرفت.

این حوادث اگرچه در جای خود مهم و قابل بررسی و پیگیری است اما جریان شکست خورده در انتخابات که ادعایش تقلب در انتخابات، پس از ناتوانی در ارائه مستندات مانند یخی در حال آب شدن بود، مسایل این چنینی را بهترین فرصت برای فرار از پاسخگویی به ادعای خود در مورد سلامت انتخابات دید و اساس فضای تبلیغاتی و جنگ روانی خود را در داخل و خارج بر آن استوار کرد و نظام را در معرض تهمت های بی شرمانه ای مانند تجاوز جنسی قرار داد و تلاش کرد حاشیه را بر متن غالب نماید.

در این بین روشنگری های مدبرانه رهبرمعظم انقلاب اسلامی در بیش از 30 سخنرانی- در فاصله 22 خرداد تا 22 بهمن- که با صبر و حوصله نسبت به گستاخی‏های پی در پی فتنه گران و پافشاری بر راهبرد روشنگری در برابر برخی مطالبات به حق اما پیچیده کننده فتنه مانند محاکمه و دستگیری سران فتنه، به تدریج فضا را شفاف و زمینه‏های بروز و ظهور فتنه‏گران را کاهش داد و باعث گردید ریزش‏ها در این جریان و انسجام در جریان معتقد به نظام بیشتر و بیشتر شود که راهپیمایی 9 دی و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.

یکی دیگر از محوری‏ترین تدابیر رهبر انقلاب که در شرایط فتنه حکم تعیین زمین و قاعده بازی را داشت، تاکید بر فصل الخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنرانی نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنها از مسیر قانون و راههای قانونی و مراجعه به نهادهای قانونی بود. خصوصاً در شرایطی که جریان فتنه گر و برخی خودی‏های غافل تأکید بر حکمیت و مذاکره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههایی داشتند که مدیریت کار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص کرده و بر پیچیدگی فتنه می ‏افزود.

محور اصلی حرکت جریان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می‏ شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.

در جریان فتنه نیز محور اصلی حرکت، به عقب راندن نظام در مواضع اصولی آن بود و رهبر انقلاب هدف مرکزی این راهبرد محسوب می‏شد. ایستادگی رهبری و قاطعیت ایشان علی رغم فشارها، جریان فتنه را در مقاطع گوناگون کاملاً مأیوس کرد.

در روزهای ابتدایی بعد از انتخابات یکی از محورهای اصلی جریان فتنه، فشار از پایین و چانه زنی در بالا تعریف شده بود، اما خطبه‏ های تاریخی رهبری انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد نقطه یأس آنها شد.

در حوادث روزهای بعد از خطبه‏ های نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر، وقایع عاشورا و 22 بهمن، همین خواسته محور اصلی بود. اما بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپیمایی 9 دی، برخی چانه زنی‏ها از سوی جریان فتنه به شکل‏های گوناگون مکتوب و شفاهی به منظور تنازل نظام و رهبری از مواضع اصولی صورت پذیرفت که همه این تلاشها در برابر قاطعیت رهبری، ناکام ماند و نهایتاً روز 22 بهمن ماه سال 88 پس از گذشت 8 ماه از تلاش جریان فتنه گر در تسلیم کردن نظام اسلامی، یک نقطه پایان در استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا در جریان فتنه بود.

در انتها شاید خالی از لطف نباشد که یکبار دیگر سخنان سید حسن نصرالله رهبر حزب‌الله لبنان در خصوص درایت رهبری انقلاب را بازخوانی کنیم.

وی در پاسخ به این سوال که نگاه شما به حوادث پس از انتخابات در ایران چیست؟ می‌گوید: «در حوادث پس از انتخابات ایران، تبلیغات سوء و گسترده در رسانه‌های عربی موجب شده بود که دوستان ایران شدیداً نگران شوند. رمضان عبدالله (دبیر کل جهاد اسلامی) خیلی نگران بود. پیکی پیش من فرستاده بود و این سوال را داشت که به آقا سید بگویید که آیا از حوادث ایران نگران هست یا نه؟ گفتم بگویید من اصلاً نگران نیستم، گفتند چرا؟ گفتم کسی که آقا (آیت الله خامنه‌ای) را بشناسد نگران نمی‌شود. شما هم بدانید آینده بهتر از این خواهد بود. «عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم».

دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد