

تلگرام مسئله نیست؛ با چالش اقناع مواجهیم/ مهمترین شاخصه چالش، رفتار صادقانه مسئولین با تودههای اجتماعی است

الان دولت دچار مشکل مادی است و جاهایی با تحریم روبرو شده و برجام و اینها هم نتوانست تحریم را برطرف کند ولی شما میبینید که برخی مردم میآیند صف میکشند که این بار خزانه دولت را خالی کنند. منافع ملی را کنار میزنند تا منافع فردی را کسب کنند، بخاطر اینکه دولت نتوانسته است که مردم را قانع کند که دلار نخرند. فقط تلگرام نیست، دانشگاه نیست بلکه در یک مسئله کلان اقتصادی نیز چالش اقناع وجود دارد و مهمترین شاخصه آن چالش جدی، رفتار صادقانه مسئولین در کشور با تودههای اجتماعی است.
تلگرام و مسدود شدن آن این روزها به یکی از چالش های مهم کشور تبدیل شده و تاثیر آن تا حدی است که نمایندگان مجلس و برخی از مسئولین کشور نیز به این مسئله ورود جدی داشته اند. به همین بهانه حلقه وصل به سراغ علی خضریان رفته و درباره علل وعواملی که باعث بوجود آمدن این چالش ها می شود با او به گفتگو نشسته است. متن این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
جناب آقای خضریان بنظر شما چرا موضوع فیلترینگ تلگرام و از این دست مسائل به چالش بزرگ برای کشور تبدیل می شوند؟
چهار دهه از انقلاب اسلامی گذشته است و باید نقاط ضعف و قوت را بررسی و به سمت رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت حرکت کنیم. چهل سال است انواع مدلها را تجربه کردهایم و باید به یک پختگی در رفتار و عمل برسیم. در حال حاضر یکی از چالشهایی که کشور با آن روبرو است، «چالش اقناع» است. این چالش به این معنا است که مسئولین و دستگاههای مربوطه هر کار و هر تصمیمی که میگیرند، بخشی از جامعه در اجرای آن دچار مشکل شده. به طور مثال در حال حاضر موضوع فیلترینگ تلگرام مطرح و دبیر شورای عالی فضای مجازی که منصوب رئیس جمهوری است که رای مردم را کسب کرده، ادعا میکند ادامه فعالیت پیامرسان تلگرام، اقتصاد کشور را دچار مشکل و چالش اساسی در حوزه معیشت مردم خواهد نمود و آن بخش ارز مجازی است و چند سال دیگر مردم احتمالا سرمایههایشان را از دست خواهند داد، آنوقت مردم میگویند چرا جمهوری اسلامی مانع این اتفاق نشد؟ چرا دولت مانع نشد که این اتفاق بیفتد؟ یعنی هشدار بسیار مهمی را در بحث اقتصادی بیان میکند، این بحث جدی است که مسئولان تصمیمگیر اعم از قوهقضائیه یا دستگاههای دیگر، در حوزههای امنیتی یا مسائلی که مربوط به معیشت مردم است، طرح میکنند. یعنی زمانی که شما بحث مسائل اقتصادی را مطرح میکنید، بخشی از جامعه با چالش اقناع روبرو شده که نه تنها در آن حوزه، بلکه در حوزههای دیگر هم ظهور دارد.
چرا چالش اقناع ایجاد شده است؟
یک مثال تاریخی مطرح میکنم؛ در دوره پهلوی، مصدق بر سر کار آمد. منافع ملی کشور ایجاب میکرد برخلاف سیاست کلان پهلوی، نفت ملی شود. با اینکه رفاه کوتاهگذر مردم در ادامه سیاستهای حاکمیت پهلوی است، دولت و مجلس پیگیر این موضوع شده و کشور با قدرتهای جهانی درگیر و دچار تحریم شد. بطوری که خزانه کشور رو به افول و خالی شدن رفت. اما مردم از نخست وزیر و مجلس حمایت کردند، حتی نخست وزیر عزل و نخست وزیر دیگری منصوب شد ولی مردم دوباره آمدند و مصدق را به قدرت برگرداندند چون مصدق صادقانه با مردم صحبت نموده و اعلام کرد این سختیهایی که کشیدید به خاطر منفعت بزرگی است که به دست میآورید و مردم هم همراهی کردند. نشانه همراهی کجا است؟ آنجا که دولت وقت اعلام کرد خزانهها خالی است و بیایید اوراق قرضه تهیه کنید تا دولت بتواند اداره امور کند. مردم صف بستند، صفهای عریض و طویلی برای خرید اوراق بوجود آمد تا به دولت پول قرض دهند و دولت سرپا بماند و آن هدف بزرگ عملی شود.
همین اتفاق در دوران جنگ تحمیلی هم شکل گرفت. زمانی که جبههها نیاز به امکانات و مسائل پشتیبانی داشت، مثلا زمانی که یک وانت از اول یک کوچه و خیابانی شروع میکرد، مثلا بخاری یا پتو کم داریم، زمانی که به ته کوچه یا خیابان میرسید وانت از این امکانات پر شده بود. این دو مثال را به شرایط امروز میآوریم.
الان دولت دچار مشکل مادی است و جاهایی با تحریم روبرو شده و برجام و اینها هم نتوانست تحریم را برطرف کند ولی شما میبینید که برخی مردم میآیند صف میکشند که این بار خزانه دولت را خالی کنند. منافع ملی را کنار میزنند تا منافع فردی را کسب کنند، بخاطر اینکه دولت نتوانسته است که مردم را قانع کند که دلار نخرند. فقط تلگرام نیست، دانشگاه نیست بلکه در یک مسئله کلان اقتصادی نیز چالش اقناع وجود دارد و مهمترین شاخصه آن چالش جدی، رفتار صادقانه مسئولین در کشور با تودههای اجتماعی است.
جناب آقای رئیس جمهور در اواخر سال 96 و در گفتگوی تلویزیونی و با وجود مجریی که نوع گفتگوی وی با رئیس جمهور نشان میدهد که به دنبال ایجاد چالش نیست و مردم این را میفهمند؛ حتی سادهترین سوال چالشی که مردم نگران بحث ارز هستند و قیمتی را اعلام میکند، رئیس جمهور در چنین فضایی که از تلویزیون پخش میشود، همین سوال چالشی را هم درست جواب نمیدهد. میگوید که اولا قیمتی که میگویید نیست، دوم اینکه مردم نگران ارز نباشند. این باعث میشود که تودههای اجتماعی که این صحبت را میشنوند، بگویند خب، آقای رئیس جمهور که حرفشان از روی صداقت نیست. مشکل ارز در کشور وجود دارد، اما نمیخواهند با ما با صداقت رفتار کنند. وقتی رئیس جمهور کشور، که ذیل پرچم جمهوری اسلامی خدمت میکند به فکر منافع ملی نیست، پس چرا من باید به فکر منافع ملی باشم و برای آن اهمیت قائل شوم؟!
در حوزه فضای مجازی و تلگرام هم همینطور است. رویکرد کلان دولت در انتخابات، در دور دوم، دو اصل است، اول حفظ برجام که منافعی را برای کشور هنوز حاصل نکرده و مردم آن را حس میکنند. دوم تلگرام و حفظ تلگرام به دلیل اینکه ایدهای برای اداره کشور ندارد.
مشکل اینجا است که آن مسئول عالی که باید منافع ملی برایش مهم باشد، ایدهای برای اداره کشور ندارد. چرا مردم باید مشکلات بعدی را تحمل کنند؟ پس وقتی در ردههای مسئولین و تصمیمگیران کشور، رفتارهای غیرصادقانه و براساس منافع فردی، حزبی، گروهی شکل بگیرد مردم دچار یک مشکل اساسی با این مسئولین هستند که آن چالش اقناع است. وقتی ضریب صداقت، در بین ارتباطات مردم و مسئولین پایین میآید، چالش اقناع زیاد میشود.چون صداقت نیست. اما وقتی صداقت باشد مانند قضیه کرمانشاه باز هم مردم پای کار هستند و از منافع کشور حمایت می کنند.
جامعه ایرانی بعداز انقلاب اسلامی رو به رشد بوده، کمتر خطا کرده و خطاهایی که میکند سعی میکند دیگر تکرار نکند. اما تجربه مردمسالاری پایین و باور عمومی به اینکه انتخابات محل تغییر و تحول و بهتر شدن و بدتر شدن اوضاع خودشان است، هنوز ایجاد نشده است. چون تجربه مردمسالاری در این کشور پایین است..
وقتی رهبر انقلاب میآید میگوید که مردم اگر این جور شود، اگر خط امام فراموش شود، اگر آرمانهای انقلاب فراموش شود، سیلی محکمی میخوریم خب مردم میشنوند ولی وقتی توجهی نشود این طور میشود.