

مغلطهای برای تعلیق

درحالیکه باید بپذیریم بیحجابی معلول علتهای متعدد و ریشههای مختلفی است و میبایست برای رفع علتها اقدام و به اصلاحهای اساسی روآورد. اما این به معنای آن نیست که اقدام حاکمیت در مواجهه با پدیده بیحجابی با این استدلال متوقف و محیط اجتماعی را عملاً با بیبرنامگی دچار تعلیق کنیم.
درحالیکه باید بپذیریم بیحجابی معلول علتهای متعدد و ریشههای مختلفی است و میبایست برای رفع علتها اقدام و به اصلاحهای اساسی روآورد. اما این به معنای آن نیست که اقدام حاکمیت در مواجهه با پدیده بیحجابی با این استدلال متوقف و محیط اجتماعی را عملاً با بیبرنامگی دچار تعلیق کنیم.
اگر مواجههی با بیحجابی عدهای در جامعه را به موضوعاتی چون رفع مسایل اقتصادی و فرهنگی همچون ازدواج و اشتغال و تربیت جنسی مشروط کنیم و اینطور استدلال شود که با سامانیافتن این امور، وضع حجاب نیز به خودی خود اصلاح خواهد شد، در حقیقت حل یک مسأله را به مسألههای متعددی معلق کردیم.
در حالیکه باید هم به مسأله بیحجابی در جای خودش پرداخته شود و همچنین رفع دیگر مسایل اجتماعی در دست برنامهریزی و اقدام قرار گیرد. چرا که چنین تعلیقی، معنایی جز توقف نخواهد داشت و وضعیت اجتماعی را بدتر و پیچیدهتر خواهد کرد.
بر اساس منطق معقول، مجلس، دولت و دستگاه قضایی میبایست در عین مواجههی درست با ریشهها، در این سطح نیز فعال باشند. برای مثال هیچ فرد و جامعهای این استدلال را نمیپذیرد که چون فقر و بیکاری در جامعه وجود دارد و فقر در دزدی و ضعف دیانت و طمع ریشه دارد، پس باید دزد را رها کرد.
ضمن اینکه هیچ فرد منصفی این ادعا را تایید نمیکند که گفتمان انقلاب اسلامی دیگر مسایل جامعه را به فراموشی سپرده و تنها به حجاب میپردازد و تنها تحقق آن را مطالبه میکند. اما با تقلیل این موضوع و حذف آن هم به طور کلی مخالف است و آن را در کنار موضوعات مهم و متعدد دیگر پیگیر است.
نیروهای انقلابی در هر جایی که امکان مطالبه و یا اقدام داشتند، مسألههای متنوعی را در دستور کار خویش قرار دادند و در راستای هر کدام نیز گامهای مهمی برداشتند و حجاب فقط یکی از این موضوعات بود. لذا پرداختن به مسأله حجاب، به هیچ وجه به معنای به حاشیه راندن دیگر مطالبات اجتماعی نیست.